شرح مصور ِیک شیطونی!
به نام خداوند پروانه ها سلام گل ِنازم! الآن که من دارم برات مینویسم!تو،توی چندقدمی من،مثل یه فرشته به خواب رفتی! میخوام برات شرح یکی از شیطونی هات رو،همراه با عکس بنویسم! یادته،تو یکی-دوتا پست قبل برات نوشتم که با بابابزرگ-بابای من-تو سه مرحله بازی میکنین؟خوب حالا عکساشم ببین! *مرحله ی یک: بابابزرگ بلندت میکنه،اما دیگه خودت سرت رو به لوستر نمیزنی،لوستر رو میچرخونی! *مرحله ی دو: بعدش باید بری،دست بزنی به پاندول ساعت! *مرحله ی سه:بابابزرگ،باید ببرت زیر پرده و برات بخونه:عروس شده،هو هو! اینجام،نشسته بودی با جامدادی خاله مرجان بازی میکردی! خ...